کمی جهنم میخواهم !
- پنجشنبه ۲۲ مرداد ، ۱۵:۲۱ ب.ظ
- دست نوشت
- ۳۲۷۹ بازدید
پسر همسایه را طلبکاران با چاقو زدند .
پیرمرد کارتن خواب دیشب از سرما یخ زد و مرد .
دختر هاجر خانوم برو و بیایى دارد از وقتى که براى خرج زندگیش تن میفروشد .
روحانى محل مدام از آتش و عذاب جهنم میگوید !
حاج آقا کدام جهنم ؟!
کلیه براى فروش داریم نمیخواهى ؟ تن براى عرضه داریم ثواب نمیبرى ؟
لا به لاى کتاب هاى رنگى دعا به دنبال خدا میگردى و براى پسر همسایه مراسم سالگرد میگیرند ، پیرمرد جایش را به گداى دیگرى داد و دختر هاجر خانوم هم خوابه ماهرى شد میان دست مردان ...
خدایا ! کمى جهنم میخواهم ، میفروشى ؟
#مسعودکوثرى

پی نوشتـــ :
پنج شنبه های بی سر و ته ! کلی دوسش داری ولی زود میرسه به عصر جمعه ...
تعداد نظرات این پست [ ۳۵ ] است ...


+صبح خواهد شد وبه این کاسه ی آب ،آسمان هجرت خواهد کرد :-)


امیدوارم هیچ دختری تن فروشی نکنه وهیچ حاج اقای قلابی دم ازنیکی نزنه....
ایناادمای قلابی هستن....

انشالله ...
پدرم خدابیامرز یه مثلی رو میزد که بی ربط به اوضاع الان نیست
ملا بالای منبر میگفت ادرار بچه نجسه و...
اومد خونه دید زنش فرش و بریده گفت چه کردی زن
گفت بچه کار خرابی کرد خودت گفتی که ادرار بچه هم نجسه بالای منبر
ملا گفت برا مردم گفتم نه برا خودمون !!!
اختلاسم برا ما گناهه برا آقایون از ما بهترون شده سرگرمی و راحت زیستن...

خدا رحمتشون کنه ...
بعدشم جهنم از این بیشتر؟؟؟؟
هم از جمعه متنفرم وهم از پنچشنبه هردوش دلگیر اعصاب خوردکنه

جهنم ؟ واسه اینا کمه ...

و بدتر از ان اینست که کاری از دستانمان بر نمی اید..!!
انچه نمک میشود بر قلب هایمان.......حرف ها ادم هایی ست که فقط حرف میزنند
افسوس....!!
انگار ترحم را محترم میشناسند..!!

قشنک بود ...


همین بچه واون دختر
زندگی خود خود خود جهنمه واسه اینا

بنابراین گرچه ممکن است فقر علت برخی جرایم باشد اما بسیارند جرایمی که از روی شکم سیری و طغیان صورت می گیرد.


میدونی دردآورتر از اشک این بچه چیه؟
(بلانسبت نویسنده اون متن و شما و مخاطبات) این کامنتم کلیه و قصد جسارت به فرد خاصی رو ندارم اونایی که من از نزدیک دیدم و شناختم که از این حرفا میزنن و پای این عکسا اشک میرزن بدون اینکه خودشون متوجه باشن در عمل افکارشون با مبانی حمایت از ضعیف و مظلوم و فقیر مخالفه فقط این موضوع رو دستمایه شهرت و خوشگل شدن نوشته ها و جمع کردن مرید میزنن مثلن همه اونا با اینکه به یه فقیر کمک بشه موافقن ولی با این روش که مثلن بریم فقرا رو جدا کنیم بهشون صدقه و در روشنفکرانه ترین حالت کار بدیم (که بیشتر هم حمالیه تا کار!)اما وقتی پای اعمال سیاست های اقتصادی فقرزدایی برسه که هدفش پیشگیریه همشون طرفدار سرمایه داری باکلاس میشن !که عملن دودش به چشم این بدبختا میره از اون میرزا پشم الدین مذهبی گرفته تا منورالفکرنماها یهو همشون جا میزنن
همیشه به این فک میکنم خدا کنه وقتی مردیم و جلوی اوس کریم ایستادیم تازه اون موقع نفهمیم که بعله ما هم آره !و در عمل با عقایدمون داشتیم به بدبخت تر شدن اون افراد کمک میکردیم ولی خودمون برعکسشو فک میکردیم .فقط به این نتیجه رسیدم تو هیچ انتخاباتی رای ندم چون هیچکدومشون تفاوت ماهوی با هم ندارن

یه تلنگری زدی ...
باید بیشتر حواسمونو جمع کنیم ، بیشتر خودم !

ببخشید انقدر دیر اومدم...

آپــــــــــــم :)


چشم سر میزنم ...
خوبی؟؟؟
چه خبررررراااا؟؟؟؟
بروزم

سلامتی !
چشم سر میزنم ...
اتفاقا اول تو بیان ثبت نام کردم ولی کار باهاشو درست بلد نیستم این شد ک گفتم همین بلاگفا بمونم

این حس رو القا میکنه ک هیچ چیز خوبی توی جامعه ما وجود نداره
همه چی خیلی سیاهه! و همه منتظر عزائیل نشستن تا از این زندگی نکبتیشون خلاص بشن!!!
در صورتی ک ب نظرم اینطوری نیس
تو این جامعه همه چیز هس!مث همه جای دنیا!
تو هر قشری خوب و بد وجود داره!
اینکه ب نظرم خیلی از ماها چوب زیاده خواهی هامون رو میخوریم!!
+
نمیدونم حوصله ی بحث کردن دارید یانه!
برا همین سعی کردم خلاصه بنویسم!!

هر جامعه ایی خوب ، بد ، زشت داره و این مختص جهان سومی ها نیست . ختی شاید کشورهای قدرتمند دنیا این چیزارو بیشتر به چشم ببینن .
منم کلا آدم خوشبینی هستم و این نوشته ام یه جورایی انتقاد به یه سری چیزهای بد بود نه همه چی .
ممنون بابت نظرت ...
(:


درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !