من لعنتی همینم نه بیشتر !
- پنجشنبه ۶ خرداد ، ۱۴:۱۰ ب.ظ
- روزنوشت
- ۲۰۷۳ بازدید
من شاید دوست داشته باشم ساعت ها بشینم و نوشته های آموزشیه یه کانال تلگرام رو با 100 نفر عضو بارها و بارها بخونم و خسته نشم و یاد شاید دوست داشته باشم وقتی بهم سیگار تعارف میکنن با اینکه از بوی دودش خوشم میاد بگم نه ممنون من اهل دود نیستم . من دوست دارم دوربینم رو بردارم و بزنم تو دل صحنه هایی که میشه کلی عکس های خوب ازشون گرفت و دست آخر هم بدونه یه عکس گرفته شده برگردم خونه و مدام خودم رو توجیح کنم که نه ! اون چیزی که میخواستم نشد ...
به نظر من اگر شادترین آدم دنیا هم باشم ، اگر توانایی این رو داشته باشم که با حرفهام ساعت ها با حرفام تورو بخندونم و به ذوق بیارم باز هم وقتایی هست که دوست دارم توی خودم باشم و حتی تویی که جونم به جونت بستس کنارم نبینم ! آدمیزاده دیگه ؛ منم از دایره آدم ها خارج نیستم ! بعضی وقتا رفتارهایی ازم سر میزنه که دست خودم نیست . مثل خوردن توت خشک با تخمه کدو که یه مزه شور شیرین حال به هم زن درست میکنه که فقط من دوسش دارم ! و یا تمیز کردن لاستیک های ماشین با واکس و اسپری که به اعتقاد من همیشه باید کاملا مشکی و براق باشه تا جذابیت ماشین رو چند برابر کنه ...
راستی ! اینم بگم که موزیک بخش جدا نشدنی از زندگی منه و به اعتقادم هر علامه ای که اونو حروم میدونه هیچ بخضی از مغزش یه نوت موسیقی رو هم درک نکرده ! و در کل من همینم ! منی که عوض نمیشه و دوست داره همینطوری بمونه ! دوست داره سخت ترین کارها انجام بده و پاشو توی دشوارترین راه ها بذاره تا تحسین همرو دنبال خودش داشته باشه ! و یا حتی همیشه دوست داره متفاوت باشه و متفاوت بنویسه ...
چقدر حرف های بی خود زدم ...
تعداد نظرات این پست [ ۱۷ ] است ...




همه یه ویژگیها ی منحصر به فردی دارند که دوس دارند همنجور بمانند،گاهی وقتها تحسین دیگران هم به همراه نداره ولی خب نمیشه دست کشید بخشی از وجود شده.


کاملا موافقم نیست :| :))





من بیشتر رفیق ...
حتما بهت مسیج میدم و باهات در ارتباطم و خیلی خوشحالم یه رفیق خوب پیدا کردم ...

شوخی فرمودیم
ما اصفهانی ها هم دوغ رو با گوشفیل میخوریم

امتحان کنین خوشمزه س


درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !