اتــاق آرزوهــا
اتاقی پر از آرزوهای شما
خوشحال و خندون بعد از یه روز پر کار میرم سمت دستشویی و مسواکمو برمیدارم ؛ همین طوری که تو فکر و خیالم و برنامه های فردا رو تو ذهنم مرور میکنم خمیر دندون رو میزنم رو مسواک و شروع میکنم به مسواک زدن . یکم خودمو تو آینه برانداز میکنم و پشت موهامو که سیخ شده میخوابونم ! تو همین حال و هوام که یهو مسواکمو تو جا مسواکی میبینم !
یه صلوات ختم کنید !
پی نوشتـــ :
نداره !
درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...