عزت الله انتظامی در خواب !
- يكشنبه ۱۱ مرداد ، ۲۰:۴۰ ب.ظ
- روزنوشت
- ۳۴۴۲ بازدید
واقعا به این ایمان آوردم که من متخصص دیدن خواب های عجیب و غریب و کاملا بی ربط و بی معنی هستم ! یه دفعه تو خواب یه چیزایی میبینم که وقتی بیدار شدم خودم خندم میگیره ! آدمی هم نیستم که زیاد فکر کنم و خیالاتی باشما ! ولی نمیدونم چرا اینطوری میشه !
چند ساعت پیش که از سر کار اومدم ناهارو که خوردم صاف رفتم تو جام و مثل کسی که گلوله میخوره افتادم زمین و خوابیدم تا همین چند دقیقه پیش ! چشمم که گرم خواب شد خوابم شروع شد !
خواب دیدم با کل خانواده رفتیم تو یه روستا اطراف شیراز و همینطور که تو جنگل میرفتیم رسیدیم به یه خونه که در خیلی بزرگی داشت . در رو که زدیم یه پیرمرد قد بلند با یه پلیور گشاد که به تنش زار میزد و قیافه اش هم مثل معتادها بود اومد درو باز کرد که من دیدم اِ اینکه عزت الله انتظامیه !!! چقدر پیر شده ! که خودش دراومد گفت آره سرطان گرفتم و مریضی داغونم کرده و کلی لاغر شدم و آخرای عمرمو اومدم اینجا با خانواده و یازده تا پسرم ! یهو بابام گفت یازده تا پسر دارین شما ؟! گفت آره همشون اینجان دوره همیم و دعوتمون کرد بریم تو و ما هم که از خدا خواسته !
توی حیاط خونه اش گفتم ماشالله چند وقت پیش تولده 90 سالگیش بوده ها ! ببینین چقدر شکسته شده تو این چند وقت که تو تلویزیون نیست دیگه ! همه خانواده هم به نشانه تاسف سرشونو تکون میدادن !
خلاصه رفتیم و همه نشستیم تو پذیرایی ! یازده تا پسرش هم که قیافه هاشون مثل هم بود اومدن و نشستن و مشغول خوردن آجیل شدیم ! از اون جایی که من مثل نخورده ها میشم وقتی بادوم هندی میبینم یه دونه میذاشتم دهنم ، چهارتا میذاشتم تو جیبم تا بعدا داشته باشم ! بادوم هاشم انصافا اندازه گردو بود ! اینقدر تو جیبم بود که حتی سر میز شام با خودم گفتم غذا که همیشه هست بادوم بخور که همیشه نیست !
همینطور که مشغوله خوردن بودم با صدای مامانم از خواب بیدار شدم و یه راست از خونه استاد اومدم پای کامپیوتر و هنوزم دارم به مزه بادوم ها فکر می کنم !
به قول مامانم از رو خواب های تو باید فیلم و سریال بسازن تا مردم چند ساعت بخندن !
پی نوشتـــ :
فکر کنم هاشم پیدا شد چون داداشمون دست از سر ما برداشت !
تعداد نظرات این پست [ ۲۵ ] است ...




خخخخخخ
منم اعتراف میکنم یه بار وقتی بچه بودم خواب دیدم سیندرلام^_^
تا هف هشت سالگی هم فانتزیم بود
ولی الان خندم میگیره^_^
آیه الکرسی بخونین بعد بخوابین خواب بی ربط نمیبینین دیگه
روش کاملا تضمینی^_^

ممنون ...
بالاخره هاشم پیدا شد...
حالا یه نفس راحت بکش

من خواب دیدم با همایون شجریان همدانشگاهیم خب...
من ما زده بودیم تو فاز لاو خب..
من.. همایون شجریان!!! بعد همدانشگاهیامون اذیتمون میکردن نمیذاشتن برسیم به هم!
من!!! هماااایون شجریااان!!!

+خوبه هاشم پیدا شد والا باید نوکیا1100 رو پیاده میشدین

آره خدارو شکر :))
خوبه خوابههای وحشت ناک نمیبینی
اقا من قبول ندارم
کارای شما را
پست های قشنگیی میزارم
میخوای نخونی شون من راضیم

متوجه منظورت نشدم !
ظهر غذا چی خورده بودی؟! :))))

من نیز استاد دین خواب های بی معنی هستم!
مال شما که خوبه معنی و مفهومو چیز واقعی توش هست ینی من وقتی از خواب بیدار میشم به عقل خودم شک میکنم هرچند که فقط خواب بوده :|
خداروشکر که پیدا شد... :)

منم اکثر خوابام قاطیه ! این یدونه نمیدونم چرا اینقدر دقیق و واضح بود !
امیدوارم نتیجه مذاکرات تاثیری بر قیمت آجیل داشته باشد :)

خواب بادوم نعمت مال و روزی تعبیر میشه. جالبه خواب زیاد می بینین توی آقایون خیلی کم دیدم بگن خواب دیدم و ...

امیدوارم همیشه خوابهای خوب و خوشمزه و پر از بادام هندی ببینی.


هاشم رو که من پیدا کردم ههههههههه
خوبه که بعد یادت میاد که تو خواب چی دیدی من حتی یادم نمیاد خواب چی دیدم ولی بیدار میشم فقط میدونم خواب دیدیم
فقط یادمه یه بار خواب دیدم پلیس مخفی شده بودم ای چقدر کیف میداد (کلی هم شلیک وادم کشی تو خوابم بود)البته فیلم پلسی ندیده بودم ها
شاید مال خستگی باشه رفیق
ازطرف من دستت مامانت رو ببوس که واقعا من حرفشون رو قبول دارم همین الان کلی به خواب تو خندیدم (البته ببخشید ها)
خدایش منم بادوم هندی خیلی دوست دارم

بادوم هندی هم که نگو من دیوونشم !


.
گاهی از این فیلم ها در خواب می بینم!!.
نسخه فرار از زندان در خواب یا نسخه فیلم ملکه رو در خواب دیدم یک بار!!!

چه جالب !
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی میآمد!
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.
پشت تبریزیها
غفلت پاکی بود که صدایم میزد
پای نیزاری ماندم، باد میآمد، گوش دادم:
چه کسی با من، حرف میزد؟
سوسماری لغزید.
راه افتادم.
یونجهزاری سر راه.
بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ
و فراموشی خاک.
لب آبی
گیوهها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ، میچرخد گاوی در کرت
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سایههایی بی لک،
گوشهی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند..
سهراب سپهری

من هم یک بار خواب دیدم ایــران بازی دوم رو از لهستان سه یک می بازه، دقیقا همین طور هم شد.
هیچی دیگه خانواده و دوستان و آشنایان انداختند گردن من صعود نکردنمون رو!

حالا خودمم همینجوریما تازه قبلا راهم میرفتم خخخخخخخخخخخخخخخخ


درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !