روزی که عکاس شدم ...
- سه شنبه ۶ مرداد ، ۱۹:۵۸ ب.ظ
- روزنوشت
- ۲۸۷۷ بازدید
سال اول دانشگاه بود که احساس کردم دیگه وقتشه در کنار سرنگ و تیغ جراحی ،
دوربین و لنز هم به دست بگیرم و تمام رویای کودکیمو به تصویر بکشم !
اون
زمان هنوز سر کار نمیرفتم و از بابام ماهانه میگرفتم که مبلغش زیادنبود و
اگر میخواستم خوب خرج کنم حتی به سر ماه هم نمیرسید چه برسه بخواد جمع بشه و
پس اندازم برای خرید دوربین باشه !
همینطوری روزها رد میشد و جلو میرفت
و من هر شب با رویای دوربین سرمو روی بالشت میذاشتم و تمام امیدم به وقتی
بود که بتونم روی پای خودم وایسم و به آرزوم برسم !
قشنگ یادمه فردای
تولدم تمام پول هایی که کادو گرفته بودم رو بردم بانک و ریختم به حسابم که
ازم نزنن یا گم نکنم و راه افتادم رفتم به سمت جمهوری و پاساژ حافظ برای
رسیدن به آرزوم یعنی داشتنه یه دوربینه حرفه ای ! کلی هم تحقیق کرده بودم و
یه راست رفتم سراغ مدل مورد نظرم و خریدمش !
اون شب تا صبح از روی
دفترچه راهنما میخوندم و با دکمه ها و تنظیماتش ور میرفتم . تند و تند از
در و دیوار عکس می گرفتم و ذوق میکردم . البته بگم که رو حالت دستی
تنظیماتش برام سخت بود و کاملا گیج شده بودم که ایزو ، دیافراگم یا سرعت
شاتر چیه و رو مد اتوماتیک عکس میگرفتم .
اینقدر عاشقانه دنباله این کار
بودم که تو کل مسافرت یا گردش های که میرفتم سرم تو دوربینم بود و صدای
همرو در آورده بودم ! همش بهم اعتراض میکردن که چند ثانیه دوربینتو بذار
کنار لطفا !
روز به روز چیزای جدید یاد میگرفتم و همینطور که سنم بالا
میرفت و برای خودم درآمد داشتم بخش زیادی از پولم رو صرف کامل کردن تجهیزات
عکاسی ( مثل رفلکتور ، سه پایه و ... ) میکردم و اطلاعاتم هی بیشتر میشد .
شب ها تو سایت های عکاسی اطلاعات و نکته هارو با دقت میخوندم و سر فرصت
اجرا میکردم و از نتیجه اش لذت میبردم .
و امروز عکاسی بخش مهمی از زندگیه منه و بزرگترین تفریحم ساعت ها وقت گذاشتن برای ثبت تصویرهای جالبه .
من عاشق عکاسیم نه عکاس ! و هیچوقت خودم رو در حد یه عکاس ندونستم ...
پی نوشتـــ :
تو قسمت " عکس های من " و یا صفحه " اینستاگرامم " میتونین نمونه کارهامو رو مشاهده کنین .
تعداد نظرات این پست [ ۲۱ ] است ...


اخرین تولدم دو سال پیش بود!
البته من گله ندارم و نداشتم هیچوقت :)
شاهدشم عکسای اینستاگرامم :)))

آفرین
تبریک
ولی تو عکاسی به من نمیرسی که خخخخخ

100% :دی

پی نوشت.البته کادو تولدی که باهاش دوربین خرید نباید ندید گرفت😁😊

پزشکین عایا؟!
من فقط بلدم با تبلتم قشنگ عکس بگیرم
نسبت به خواهرم خیلی خوب عکس میگیرم ولی معلم هنرمون همیشه به عکاسی هام نونزده میده
میگه نقطه طلایی نداری-_-

به حرف بقیه توجه نکن ! اعتماد به نفستو داشته باش و مطما باش میرسی به جایی که میخوای :)




فقط باید پیداش کنه !
موفق و موید باشید

انشالله موفق باشن .
پستتونو ک میخوندم انگار اون حسه خوبش به منم منتقل شد
خوبه ک رسیدی به ارزوت:)

من خیلی عکاسی دوس دارم
سراینکه بزارن برم هنرستان وعکاسی بخوانم جنگ جهانی سوم وچهارم وپنچم رو هم راه انداختم تو خونه ولی به نتیجه نرسیدم
منم قبول کردم نرم عکاسی ولی حتما میخواهم برم هنرستان ومیرم
موفق باشی دوستم

البته بچه هام ذوق مرگ شدن بخاطر عکسهای که انداخته بودم همه شون از عکس ها راضی بود
بروزم

چشم سر میزنم ...

منم عاشق عکاسیم
اگه سال دیگه کنکور قبول شم یه دوربین حرفه ای میگیرم

آره خیلی لذت بخشه ...
دوربینا دیگه خیلی گرون شدن:(

خییییلی آرامش میده.....


درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !