حقوق یک سرباز خسته !
- دوشنبه ۵ بهمن ، ۱۵:۴۸ ب.ظ
- روزنوشت
- ۳۶۵۵ بازدید
دیروز داشتم از سوپر مارکت محله مون رد میشدم یهو یاد سر ماه و حقوق افتادم . رفتم تو مغازه گفتم محمد جان میشه یه موجودی از این کارت من بگیری ببینم حقوقمو ریختن یا نه ؟ گفت باشه و کارت رو کشید دید 100 تومن توشه . بهم گفت مسعود 100 تومن توشه نریختن . گفتم ایول ریختن که ! گفت حقوقت ماهی 100 هزار تومنه ؟ گفتم اِ ! نه ! چیزه ! این کارانه اس :))
باور کن بنده خدا پیش خودش گفته پسره دیوونه شده چون نمیدونه من سربازم و حقوق سرباز ماهی 100 تومنه ! تازه بابام میگه اگه زرنگ باشی آخر خدمت میتونی باهاش خونه بخری ...
پی نوشتـــ :
چند روزه درگیره طراحی قالبم برای همین یکم کم پیدا شدم !
تعداد نظرات این پست [ ۴۹ ] است ...



راستی تو پادگان که میرفتین آموزش از اینترنت خبری نبود ؟؟ گوشی میزارن ببری ؟ وای فای دارن ؟؟ اگه ندارن 4G یا 3G هست ؟ یا باس مثله جاسم جاساز عه در حاشیه جاسازی کنیم ؟؟ :دی

همه چی داره عزیزه شما برو آشنا میشی :دی
یادت میره چندشنبه اس امروز !





یعنی تو فاصله ی بین تهران و گیلان 10 تومنشو لولو میخوره؟
از وقتی هر دوتاشون یک ماه و خورده ای پیش تموم کردن هی هر روز میگن 2 سال عمرمون تلف شد؛ مففففففففففففففففففتتتتتتتت!
این مفت رو خیلی بلند و کشیده میگه :))))

واقعا مفففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففففتتتتتتتتتت :))








آقا قانع باشید، به ما پنجاه تومنم نمیدن!
الکی مثلن ما کارهایم!

مگه نگفتی فقط اموزشی داری؟!!
حالا این 100تومن دستمزد کدوم کارایی که انجام میدی؟:)



به به .. خوبه دیگه :))
+
ان شاءالله موفق باشید ^ــ^






والا ما که معاف شدیم و همون 100 تومنم نگرفتیم :))



چهل هزار تومن ،چه ذوقی کردیم از این افزایش حقوق، چهل هزار تومن یادش به خیر !!!

اجحافه واقن!!


با لیسانس همونقدر میدن درسته .


اما اون 100 تومن واقعا لذت بخشه وسط اون همه بیهودگی و بطالت!!!

سلام
خوشحالم که بعد از مدتها دوباره به وبلگت اومدم .
وبلاگت همیشه حس تازگی داره :)
به منم سر بزنی خوشحال میشم ...




درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !