برای آتناهای سرزمینم ...
- پنجشنبه ۲۲ تیر ، ۱۳:۱۵ ب.ظ
- روزنوشت
- ۲۲۸۷ بازدید
قلبم فشرده شد وقتى داستان رو شنیدم . وقتى براى اولین بار چهره معصوم آتناى هفت ساله رو دیدم .. دخترى که قربانى افکار بیمار و شوم مردى چهل و هفت ساله شد . بخونید مقاله " برای آتناهای سرزمینم " رو به قلم #مسعودکوثرى و به نقل از کانال تلگرامم :
از کنار مسئله تجاوز نباید مثل جرم هاى دیگه رد شد و فقط به زندان انداختن متجاوز اکتفا کرد . شخصى که توى فکرش تجاوز رو پروش میده ، به بلوغ میرسونه و اینقدر مسئله رو جدى دنبال میکنه که دست به عملى کردن نیت شومش میزنه نمیتونه یه فرد عادى و سلامت از لحاظ روحى و فکرى باشه ..
برخورد قانون با شخص متجاوز باید در کنار زندان و جنبه عمومى جرم روانشناسانه و اصلاحگر باشه . یعنى جلساتى گذاشته بشه و این علاقه توى فرد ریشه یابى و کندوکاو بشه . اینقدر این بررسى ها ادامه پیدا کنه تا مشخص بشه آیا این شخص صلاحیت لازم براى حضور مجدد توى جامعه رو دارا هست یا نه ؟ آیا بعد از اتمام دوران محکومیت هنوز به دنبال عملى کردن نیت هاى شومش روى قربانى هاى دیگه هم هست ؟ یا همین فشار زندان و پذیرش اشتباه باعث قرار گرفتنش توى مسیر درست شده و میتونه به عنوان به فرد عادى به آغوش جامعه برگرده ..
پس نتیجه اینکه از جرم تجاوز نباید ساده گذشت ، نباید سطح زشتى و پلشتى این عمل رو با سایر جرایمى که به انگیزه هاى مالى صورت میگیرن برابر دونست ..
مسئله مهم دیگه دلجویى و درک صحیح شخص مورد تجاوز قرار گرفته هست ، شخصى که توى این نیت شوم هیچگونه اختیار عملى نداشته و قربانى یک ذهن بیمار شده . از اونجایى که 99% قربانیان تجاوز رو خانوم ها تشکیل میدن، ترس از آینده و آبرو باعث و بدتر از اون نگاه هاى سرزنشگر اطرافیان باعث سکوت و عدم ارجاع این مسئله به مراجعه قانونى و پیگرى هاى آتى و در نتیجه قربانى شدن هاى زن هاى دیگه و تکرار عمل شوم متجاوز میشه ..
به امید روزى که تابوى اعتراض به این عمل شکسته بشه و خدایى ناکرده اگر هر کدام از زنان و دختران سرزمین من قربانى این اتفاق شدن بتونن اعتراضشون رو با صداى بلند به گوش افرادى که مسئول برقرارى امنیت و نظم هستن برسونن و جامعه به این حد از رشد و تعالى رسیده باشه که بتونه این افراد رو با آغوش باز و گرم پذیرا باشه ..
و همینطور ویدیوی کمل ( Komal ) رو ببینید و براى کودکانتون به نمایش بذارین ، با اونها صحبت کنید و بهشون یاد بدین چطور از اندام هاى جنسیشون محافظت کنن :
+ فیلمی کوتاه درباره ی آموزش به کودکان برای جلوگیری از آزار جنسی ( دانلــود ) ( مشاهده آنلاین در آپارات )
تعداد نظرات این پست [ ۲۲ ] است ...


[با لحن تند ننوشتم ها! اشتباه برداشت نشه! :) با لحن سوالی نوشتم! :) ]







با عرض معذرت من با این مطلبتون موافق نیستم.
در اولین بند از نوشته شما در تلگرام نوشتین، بیان شده که شخصی که فکر تجاوز رو پرورش میده و به بلوغ می رسونه نمی تونه فرد عادی باشه؛ در صورتی که روند معمول ذهنی یک فرد عادی به این شکله. شما چطور به موفقیت می رسید با همین روند. ولی نوع فکر فرق می کنه و این هم عادیه. بعضی انسانها با اصولی بزرگ می شوند که بعضی از تفکرها که برای ما زشت و بد و بیمارگونه هست برای آن شخص عادی هست ما به این نمی گیم بیمار، می گیم تفاوتهای فردی.
در ادامه مطلب بیان کردین که باید علاقهای این افراد رو ریشه یابی کرد، وقتی می گین فرد عادی نیست پس غیر عادی هست و علاقه به تجاوز، چیزی نیست که تو ژن فردی قراره بگیره. علاقه اکتسابی هست. همه افراد وقتی لذتی و خوشی کسب می کنند آرام آرام این عمل به رفتار مورد علاقه شخص تبدیل میشه. و صرفا علاقه هم نمی تونه باشه
از طرفی بیان شده که باید جلساتی برگزار شود و فرد مورد بررسی گردد، به نظرتون فقط تعداد انگشت شمار متجاوز گر داریم که خیلی راحت توانایی شناسایی و روانکاوری و روان درمانی کنیم؟؟؟
فردی به اصطلاح بیمار دختری را کشته و بعد از مدتی درمان دوباره به اجتماع برگردد و اگر کوچکترین اشتباه در روند ارزشیابی درمان و بهبودی شکل بگیرد به نظرتون همین بیمار جان شخص دیگری را بگیرد مسئول کیست؟؟
همینطور که بیان می کنیم فاکتور مهربانی برای افراد عادی و بعضی بیمارهای روانی تسهیل گر درمان یا خیلی چیزهای دیگر است ولی فراموش کردیم که ترس هم عامل مهمی در بازدارندگیست.
در بیشتر مواقع همین عامل یعنی نبود ترس از عاقبت رفتاری مثل تجاوز باعث شروع این فعالیتهای کثیف می شود.
کسی که اصولی ندارد و به چیزی اعتقاد ندارد نمی شود با مهربانی کردن تغییر داد. بعضی وقتها نیاز است که از عاقبت کار بترسد. تو هیچ کشوری این توانایی نیست که تک تک بیمارهای روانی را شناسایی و درمان کنیم. با روشی انتخاب شود که برای کل جامعه موثر باشد. همینطور که می گن پیشگیری بهتر از درمان است.
منبع : www.MardeBarani.ir
منبع : www.MardeBarani.ir
منبع : www.MardeBarani.ir
منبع : www.MardeBarani.ir





ﺭﻭﯼ ﻧﻌﺶ ﺍﯾﻦ ﮐﺒﻮﺗﺮ ﺁﯾﻪ ﺑﺨﻮﻥ
ﺯﻣﯿﻦ ﻭﺍﺭﺛﺘﻮ ﺑﺒﯿﻦ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ
ﺯﻣﯿﻦ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﻮ، ﺑﭙﺎﺵ، ﺣﯿﺎ ﮐﻦ


سپاس از این پست و سپاس از نگاهتان
جناب مترسک بهترین دیدگاه را نسبت به مسئله تجاوز در کشور ما را بیان کرده بودند . سالها پیش ( سال 1371) من به عنوان یک خبرنگار جوان به ندامتگاه بیستون کرمانشاه که امروز تبدیل شده به هتل لاله و آن روزها زندان زنان بود رفتم . پشت نگاههای سرد و یخی درد بود و درد - پشت چهره هایی که غم در آنها موج می زد درد بود - درد زن بودن - درد بی درمانی که نگاه نادرست و سنتهای دیکته شده به این آب خاک قربانی را مجرم می شناسد . 2 زن درمیان آن همه زن چند روزی به اعدامشان مانده بود و می بایست راهی قرنطینه پیش از اعدام می شدند به سختی توانستم با یکی از آنها مصاحبه کنم . یکی مادر دختری بود که توسط عمویش تجاوز و کشته شده بود و مادر به دلیل اینکه پدر دختر از شکایت صرفنظر کرده بود قاتل دخترش را کشته بود و خودش را معرفی کرده بود . و دیگر خانم دکتری بود که توسط یکی از همکاران تهدید به تجاوز شده بود و برای حفاظت از خودش با دستگاه پانچ همکارش را به قتل رسانده بود .
قربانی - زن ؛ زن ایرانی - زنی که می داند کجای این روزگار است اما نمی گذارند نفس بکشد .
نمی دانم آیا آن دخترک می بایست حجابش را در برابر عموجان محرم حفظ می کرد؟ یا خانم دکتر محجبه با ججابهای سفت و دست و پاگیر آن موقع بجز مانتوی خاکستری و مقنعه و شلوار مشکی اش ...
افسوس .
من در جایی زندگی می کنم که قربانی را به رنگ مجرم می بینند . . . .
چند روز بعد پیکر بی جان خانم دکتر و مادر داغدار را به پزشکی قانونی کرمانشاه منتقل کردند و دیگر هیچ ...
در پناه مهر خداوند پیروز و شاد باشید

چی باید گفت ..
ممنون برای قلم زیبات ..





درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !