با نام خدا به دوره طرح میرویم !
- دوشنبه ۶ آذر ، ۱۷:۴۹ ب.ظ
- روزنوشت
- ۲۴۸۸ بازدید
همونطور که میگن مرگ شتریه که در خونه هر کس میخوابه ، طرح هم شتریه که دم خونه هر پزشک و پیراپزشک و پرستار و بیهوشی و ... میخوابه . البته اینبار به جای در خونه روی خودمون خوابیده و قصد بیدار شدن هم نداره ! از تاریخ یک آذرماه بالاخره بعد از 6 ماه تو نوبت بودن طرح ما هم شروع شد و باید 24 ماه تو یه بیمارستان کار کنیم . البته طرح من به خاطر خدمتی که رفتم 11 ماه شده ولی همینم کلی به آدم فشار میاره ! مخصوصا منی که تقریبا دارم وقتم رو برای عکاسی و نوشتن میذارم و از بیمارستان و محیطش فاصله میگیرم . چاره چیه ؟ به قول بچه های خدمت باید آسون گرفت تا آسون هم بگذره ، هر چی روزشماری کنم برای تموم شدنش بیشتر اذیت میشم ..
خداروشکر محیط بیمارستان و اتاق عملی که قراره طرحم رو بگذرونم خوبه ، پرسنل باشخصیت و منظمی داره و اکثر بچه هاش طرحی هستن . دکترای خوب و با اخلاقی داره و از همه مهمتر دوتا از دوستای من اونجا هستن و این محیط رو برام صمیمی تر میکنه . تنها بدی و مشکلی که داره اینه که بیمارستان کاملا تخصصی برای کودکان و سر و کله زدن با بچه ها کار رو خیلی سخت میکنه . تازه دیدن بچه های مریض با انواع و اقسام آنورمالی ها و مشکلات جسمی حقیقتا اعصاب قوی میخواد . مخصوصا برای من که عاشق بچه هام و خیلی دل دیدن اشک و گریه شون رو ندارم ..
نمیدونم ، شاید سخت گذشت ولی به تجربه اش میارزه . همیشه که نباید زندگی یه جور باشه ، آدمیزاد به تنوع زنده اس . امیدورام زودتر یکم آذر سال 1397 بیاد و همینجا بنویسم " آذرماه 1397 ، پایان طرح ! " . همینطور سعی میکنم تو این مدت از اتفاقات این دوره براتون بنویسم ..
تعداد نظرات این پست [ ۲۱ ] است ...


همین تهرانش هم سخته :|








خیلی برای من جالب نیست دیدن این چیزها ..
برات آرزوی موفقیت میکنم :)

امیدوارم روزهای خدمتتان به خوبی سپری شود تا بتوانید با دل مهربان و دستهای یاری رسان وتندرست کننده که عربی اش می شود شفا دهنده جان رنجور بیماران را از درد رهایی فرمایید.
با خواندن این پستتان که فرموده بودید به نوشتن و عکاسی دغدغه خاطر دارید . بی اختیار یاد برزویه پزشک افتادم که در زمان خودش بارزترین پزشک بود و پزشک دربار هم بود اما ... بزرگترین ارمغانش کلیله و دمنه بود و برگردان ( ترجمه ) کتابهای یونانی و هندی داشت . امیدوارم به زودی همه جا بخوانیم و ببینیم که پزشکی است که زیر باران چتر نمی گیرد و علاوه بر اینکه پزشک پرتوانی است ، دارای گالری های جالب از عکاسی های خودش است و در نویسندگی هم زبانزد شده است .
در پناه مهر خداوند بزرگ ، پرتوان - پویا - سربلند - تندرست و البته شاد باشید . ( آمین)




حرفی که همه بهم میزنن ..



درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !