بازماندگان خاندان پهلوی در مترو !
- پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ، ۱۲:۳۴ ب.ظ
- روزنوشت
- ۱۸۲۸ بازدید
دیروز کلا روز عجیبی بود ، از صبحش که خوابم برد و دیر به سر کارم رسیدم تا شبش که جنازه اومدم خونه و رفتم باشگاه و اینقدر داغون بودم که دوست داشتم تو همون باشگاه یه گوشه بگیرم بخوابم ! البته اتفاق جالب دیگه ایی هم افتاد که شنیدنش خالی از لطف نیست :دی
ساعت 8 از خواب پریدم ، صورتو شسته و نشسته ، صبحونه رو خورده و نخورده با قیافه در هم و ژولیده از خونه زدم بیرون و حرکت کردم به سمت ایستگاه مترو . خیلی شلوغ بود و به زور خودمو تو واگن جا کردم . همه با چشم های خواب آلود داشتن میرفتن سر کار ، مترو ساکت بود و فقط صدای خنده های چند نفر از واگن کناری میومد . کنجکاو شدم ببینم کیه سر صبحی اینقدر خوشحاله و مترو رو گذاشته رو سرش . از لا به لای جمعیت خودمو رسوندم و به محل سر و صدا و دیدم چهارتا پیرمرد نشستن دارن بلند بلند میگن و میخندن . همشون شیک و مرتب و اتو کشیده با بوی تند عطر فیلیپ موریس ! تو دلم گفتم نگاه کن تورو خدا ، من هم سن و سال اینا بشم یا اینقدر آلزایمر دارم که اسم خودم رو هم یادم نمیاد ، یا یه گوشه دنیا نشستم لب ساحل و به انتظار فرشته مرگم تا بدرود حیات بگم ...!
چندتا ایستگاه گذشت و من با فضولی تمام محو صحبت هاشون بودم . سه تاشون داشتن یکیشونو اذیت میکردن ، اینقدر این کارو ادامه دادن تا یارو مثل گچ سفید شد و ایستگاه بعدی بدون هیچ حرفی پیاده و شد و با عجله رفت . هم خندم گرفته بود هم تاسف میخوردم . قضیه از این قرار بود که اینا هم از نزدیکای شاه و بازنشسته های دوران پهلوی بودن ! یکی از این چهارتا یه عکس توی کیفش داشت که توی عکس چندتا درجه دار داشتن دست شاه و فرح رو ماچ میکردن ! دور سر یکیشون خط کشیده شده بود و با یکم دقت میشد فهمید این آقا همونیه که رنگش سفید شد و سریع پیاده شد ! دوستاش داشتن به شوخی میگفتن میریم به اطلاعات لو میدیم که تو کی هستی و چی کار میکنی ، یارو هم جدی گرفته بود و ترجیح داده بود محل رو ترک کنه . این شوخی هم خنده دار و هم باعث تاسف ! تاسف برای همچین آدم هایی که هیچوقت روی اعتقاداتشون نیستن و به قولی حزب بادن ، یعنی زمان شاه نوکریه شاه و دور و اطرافیانشون رو میکردن ، حالا هم اگه نوکریه ...
بعد از چندتا ایستگاه که دیگه شوخی از سرشون پریده بود جدی داشتن راجع به زمان شاه صحبت میکردن و میگفتن که اون موقع ها فلان بود ، همه چیز بهتر بود و اوضاع کار و اقتصاد و ... خیلی از الان بهتر بود . حتی به من هم اشاره میکردن که نگاه کن جوون هارو ، خنده و شادی رو لباشون نیست و خوشی چهل ساله از این مملکت رفته . و من ترجیح میدادم خودمو بزنم به اون راه و چیزی نگم . چون نه میتونستم باهاشون موافقت کنم و نه میتونستم از بعضی حرف های حقشون بگذرم ! البته من کلا خودم رو تو سیاست درگیر نمیکنم . سعی میکنم آگاه باشم ، مطالعه داشته باشیم ، ولی هیچوقت اظهار فضل نمیکنم ...
تعداد نظرات این پست [ ۱۶ ] است ...

من اصا از سیاست خوشم نمیاد ب منم ربطی نداره سیاست :)



سیاه و سفید بودن؟!:دی












درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !