فکرهاتو بنویس
- ۳۰۸۷ بازدید
فکرها ، مسالهها و ایدههایمان را ثبت کنیم و با دیگران به اشتراک بگذاریم و یا حتی با کمک هم ، به ایدهها و راهحلهای جدید مشترک برسیم ! درسته ! اینجا همون جاییه که باید نوآوری های ذهنمون رو خالی کنیم !
قوانین مهم :
1 . هر کاربر هر تعداد ایده که دارد میتواند ثبت کند .
2 . ایده ها و راه حل های ارسالی 18+ و خلاف قوانین کشور عزیزمان نباشد .
3 . نقد ایده های دیگران در نظرات همین پست مجاز است .
برای ارسال ایده های خود از طریق فرم نظرات پایین اقدام کنید ...
مسعود ایده اش اینه :
به نظرم جالب میشد اگر مشتری خوبی برای بانک باشیم ، به میزان اعتباری که داریم بتونیم از خودپرداز اسکناس نوی تانخورده بگیریم ...
آرین ایده اش اینه :
فکر میکنم ساخت یک هوش مصنوعی که روى دیوایس ها نصب بشه و بتونه با انسان ارتباط بر قرار کنه و هر کاری رو که اونا میتونن با یه گوشی و کامپیوتر انجام بدن رو انجام بده ! حتی براى برنامه نویس ها هم بتونه مفید واقع بشه و در زمانی کوتاه کد هاشونو بزنه ! امیدوارم یه روزی به سطح از علمی برسم که بتونم این رو عملی کنم ...
آبان دخت ایده اش اینه :
به نظر میاد ایده ها باید دغدغه ها رو حل کنن! :)مثلا شاید دغدغه ی خیلیا نوشتن خاطرات توی دفتری باشه که دوس ندارن کس دیگه ای بخوندش! چه خوبه دفترچه خاطراتی درست بشه که یا خودش رمز دار باشه یا جعبه ای داشته باشه که روش بشه رمز گذاشت! مثل پین کد سیمکارتا !
آبان دخت ایده اش اینه :
مثلا یه ایده ی خبیثانه اینکه عینکی طراحی بشه که شیشه اش مثل مانیتور باشه و دوربینای کوچیکی کنارش تعبیه بشه برا عکس برداری ... بعد اون عکسا رو صفحه ی عینک نمایش داده بشن ... ینی طوری باشه که بشه با یه فشار کوچیک به دسته ش یا جایی مثل اون شیشه ش به حال عادی برگرده ... ینی با فشردن یه دکمه عکس بیاد و با فشردن دوبارش عکسه بره و بشه جلو رو دید ! بسیار کاربردی برای تقلب کننده های سر امتحانه ینی مختص اوناس این عینک !
مریم ایده اش اینه :
الان فصل رسیدن توتها ست و اولین باریه که تجربه میکنم توی شیراز . توت درختای تو خیابون میریزه رو زمین و زیر پا له میشن . بهتره شهرداری پارچه های سفیدی رو تا یه ارتفاع مثلا ۱.۵ متری زمین به درختا ببنده تا توتا بیفتن توی اون .
باران بهاری ایده اش اینه :
امسال قراره برم دانشگاه و ی چیزی که ذهنمو مشغول کرده میوه خریدنه چون ی نفرم که نمیتونم برم ی کیلو میوه از هر نوعی بخرم درنتیجه به ذهنم رسید کاش ی غرفه ی کوچیک کنار بوفه ی دانشگاه بود که تو ی ی جعبه رنگی زیبا پنج نوع میوه ی مختلف رو بسته بندی میکرد و با قیمت هزار تومن میفروخت اینجوری هم خودش ی عااااااالمه سود میکرد هم دانشجوها میوه ی روزانشون تامین میشد ...
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد

درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !