تأثیرگذارترین تصاویر تاریخ ( بخش اول )
- پنجشنبه ۲۶ مرداد ، ۱۳:۱۶ ب.ظ
- عکاسی
- ۱۸۰۴ بازدید
عکاسی همیشه تاثیرگذارترین راه برای نشون دادن عمق یه فاجعه ، شدت احساس و حتی میزان سردی یه دوران بوده . نمیدونم تا حالا این سوال براتون پیش اومده یا نه که کدوم عکس های ثبت شده تو تاریخ عکاسی از همه گیراتر و تاثیرگذارتره ؟ کدوم عکاس ها به صورت اتفاقی برای ثبت کدوم وقایع حساس تاریخ جایزه های زیادی رو نصیب خودشون کردن ؟ و یا تا حالا شده چشمتون به عکسی بخوره که نتونین از دیدنش دل بکنین ؟ یه عکس که مثل یه سکانس از فیلم میمونه و انگار همه چیزش کنار هم چیده شده برای برجسته شدن تو دنیای عکاسی . این مطلب رو اتفاقی تو سایت Zoomit دیدم و به نظر من دیدنش حتی برای اونهایی که از عکاسی هم سررشته ایی ندارن میتونه جذاب و جالب باشه ..
تأثیرگذارترین تصاویر تاریخ به انتخاب مجله تایم و به نقل از زومیت :
برخی از تصاویر منتخب فهرست ما به این دلیل انتخاب شدند که اولین نوع خود بودند و شماری دیگر ، به دلیل شکل دادن به زاویهی نگاه و تفکرات ما جایی در این فهرست به خود اختصاص دادند و البته در این میان تصاویری هم هستند که گامی فراتر نهادند و شیوهی زندگی ما را تحتالشعاع خود قرار دادند . درمجموع تمامی گزینههای معرفیشده در این فهرست ، به سبک و سیاق خود تجربیات انسانی ما را دگرگون کردند ..
کودک گرسنه و کرکس - عکاس : کوین کارتر ( Kevin Carter )
« کوین کارتر » عکاسی است که بیش از هر چیز دیگر به خاطر نمایش مرگ شناخته شده است . بهعنوان عضوی از کلوب « بنگ بنگ » ( Bang Bang ) ، این عکاس شجاع سری نترس داشت و مشتاق ماجراجویی بود و به همین خاطر برای نمایش رفتارهای رژیم آپارتاید روانهی آفریقای جنوبی شد . سفری که مملو از لحظات تلخ و متأثرکنندهای بود که اشتراک گذاشتن آنها با دیگران قلبهای بسیاری را دستخوش غم و اندوه کرد .
در سال 1993 او به سودان سفر کرد تا تصویرگر قحطی شود که گریبانگیر مردم فقیر این کشور شده بود . هنگامی که او در اطراف روستایی به نام آیود ( Ayod ) به دنبال سوژهای برای عکاسی میگشت ، به بیشهای گسترده رسید . او در آنجا با کودکی خردسال و نحیف روبرو شد که از درد گرسنگی مینالید و ضجه میزد . هنگامی که او میخواست عکس کودک را بگیرد متوجه کرکسی شد که درست همان نزدیکی به زمین نشست . به کارتر قبلا هشدار داده شده بود که به دلیل مسائل بهداشتی، بهتر است به هیچکدام از قربانیان نزدیک نشود. به همین خاطر او چارهای نداشت جز آنکه آنجا بایستد ؛ بلکه پرندهی گرسنه ، بال گشاید و از محل دور شود . او بیست دقیقه همانجا ماند اما پرنده هم از جایش تکان نخورد ، کارتر حتی شروع به سروصدا کرد ، اما این راهکار هم جواب نداد . او بعدا سیگاری روشن کرد و شروع به صحبت کردن با خدا کرد و گریست . نیویورک تایمز این تصویر را منتشر کرد و بسیاری از خوانندگان مشتاق آن بودند که سرانجام آن طفل چه شد ؟ و بعضی حتی کارتر را مورد انتقاد قرار دادند که چرا به کودک کمک نکرده است ..
حتی این تصویر بهسرعت مبدل به سوژهای برای بحث و مناظره پیرامون اهمیت دخالت عکاسان در موارد خاص شد . البته طبقه تحقیقات به عملآمده مشخص شد که کودک بعدا نجات پیدا کرده اما متأسفانه 14 سال بعد به دلیل ابتلا به بیماری مالاریا جان خود را از دست داده است . کارتر به خاطر ثبت این لحظهی دردآور موفق به دریافت جایزه « پولیتزر » شد ، اما تلخی و سیاهی که آن روز ناگزیر از تجربهاش بود ، هرگز دست از سرش برنداشت و همواره سایهی سنگینش را روی زندگی خود احساس میکرد . در نهایت او دیگر تاب نیاورد و در جولای سال 1994 به زندگی خود پایان داد و در یادداشتی در مورد علت خودکشی خود چنین نوشت :
من توسط خاطرات سراسر سیاهی و رنج کشتار ، اجساد ، خشم و درد مردم احاطه و تسخیر شدهام .
راهبی در حال سوختن - عکاس : مالکم براونی ( Malcolm Browne )
در ماه ژوئن سال 1963 ، اغلب مردم آمریکا حتی نمیتوانستد ویتنام را روی نقشه پیدا کنند ، اما این مسئله تأثیری در جلب توجه آنها به رویدادهای این کشور نداشت . در واقع یک تصویر سؤالات بسیاری را پیش روی این مردم قرار داد . تصویری دردناک و در عین حال بهیادماندنی که راهبی را حین خودسوزی در خیابان سایگون در ویتنام نشان میداد . این راهب « تیچ کوانگ دوک » ( Thich Quang Duc ) نام داشت و نام عکاس هم « مالکوم براونی » بود .
مالکوم از سر شانس تصویرگر آن چیزی شد که در پاسخ به رفتارهای نادرست رئیسجمهور « نگو دین دیم » ( Ngo Din Diem ) بود که نسبت به بودائیان اعمال میشد . ظاهرا مالکوم ناگهان متوجه دو راهب میشود که روی مرد مسنی که روی زمین نشسته بود، گازوئیل میریختند . او در مورد لحظهی به ثبت رسیدن عکس چنین میگوید .
در آن لحظه من ناگهان متوجه شدم چیزی در شرف رخ دادن است و زمانی کمی برای ثبت آن در اختیار دارم .
این تصویر نیز جایزهی معتبر پولیتزر را نصیب عکاس خود کرد . در این تصویر شما راهبی بودایی را میبینید که با طمأنینه و فارغ از آن چیزی که در اطرافش روی میدهد ، به حال گل نیلوفر نشسته و در میان شعلههای آتش احاطه شده است . از سوی دیگر این تصویر بهنوعی نمایشدهندهی مردابی بود که خیلی زود آمریکا را نیز به درون خود کشید . درواقع این عکس بهنوعی تجلی دهندهی شعلههای آتش جنگ ویتنام بود که دامن آمریکا را گرفت .
شهادت این راهب مبدل به نشانی از خشونت و رنجی شد که دامنگیر ملت او شده بود ، به طوری که بعدها رئیسجمهور کندی در این مورد چنین گفت :
شاید هیچ تصویر خبری در طول تاریخ به اندازهی این تصویر تأثیرگذار و الهامبخش نبوده باشد . این تصویر مردم را مجبور کرد در مورد نقش همکاری آمریکا با دولت « دیم » سؤالاتی مطرح کنند و به دنبال آن ، دولت تصمیم گرفت در کودتایی که در ماه نوامبر رخ داد هیچگونه دخالتی نداشته باشد ..
مردی در حال سقوط - عکاس : ریچارد درو ( Richard Drew )
مشخصترین تصاویر منتشرشده از حادثهی یازده سپتامبر ، تصویری از برجهای دوقلو و هواپیماهایی است که در حال اصابت به آنها هستند . اما در این تصاویر اثری از مردم نیست و از این نظر ، تصویر مرد در حال سقوط ، تصویری است متفاوت که درست لحظاتی بعد از این حملات تروریستی ، توسط عکاسی به نام « ریچارد درو » به ثبت رسیده است .
در این تصویر مردی را مشاهده میکنید که ظاهرا برای فرار از آوار ساختمان در حال ریزش ، خود را از پنجره به بیرون انداخته است . تصویری که به نمادی از فردیت انسان در مقابل پسزمینهای از آسمانخراشها مبدل شده است . در روزی که عمق تراژدی رخداده همگان را در شوک و حیرت فرو برده بود ، این تصویر تنها چیزی است که نشان میدهد در کنار این خرابیهای گسترده ، انسانی نیز در شرف جان باختن بود .
در چند روز بعد از این حادثهی تروریستی ، تصویر مرد در حال سقوط بهصورت گسترده در روزنامههای آمریکایی به چاپ رسید ، اما عکسالعمل خوانندگان روزنامهها را واداشت تا دست کم بازنشر این تصویر را برای مدتی به تعویق بیندازند .
بیشک این تصویر ، بازتابدهندهی لحظهای بسیار تأثربرانگیز است . مردی ناتوان از نجات جان خویشتن ، ناخواسته تن به خودکشی میدهد ، گویی او دارتی است که مستقیما به سمت زمین نشانه رفته است و دیر یا زود به هدف خواهد خورد .
هویت واقعی این مرد هنوز هم نامشخص است ، اما گمان میرود او یکی از کارکنان بخش رستوران جهان بود که در بخش فوقانی برج شمالی واقع شده بود . اما در نهایت قدرت اصلی این تصویر نه در هویت این مرد ، که در چیزی خلاصه شده است که او در شرف رسیدن به آن بود . سربازی گمنام در جنگی غریب و نامعلوم که برای همیشه در صفحات تاریخ معلق باقی مانده است ..
پی نوشتـــ :
مجموعه 100 تایی تاثیرگذارترین تصاویر تاریخ رو به خاطر تعداد خیلی زیاد عکس ها به صورت سریالی و به فاصله چند پست در میون ارسال میکنم تا هم مطلب خیلی طولانی نشه و هم راحتتر بتونید با عکس ها ارتباط برقرار کنید ..
جان موریس از صد سالگی می گوید !
- پنجشنبه ۷ بهمن ، ۱۰:۳۸ ق.ظ
- عکاسی
- ۲۰۶۰ بازدید
جان موریس شاید یک صلحطلب واقعی باشد ، اما حرفهی او تماما با جنگ گره خوردهاست . او در سالهای جنگ جهانی اول به دنیا آمد ، دبیر عکسهای رابرت کاپا در مجله لایف در طول جنگ جهانی دوم بود و اولین کسی بود که عکسهای ترسیم شده از جنگ ویتنام را در صفحه اول « نیویورک تایمز » منتشر کرد . او در مجموع به عنوان یکی از مهمترین دبیران عکس تاریخ عکاسی محسوب میشود . البته در عین حال احتمالا مسنترین دبیر عکس هم هست . او روز چهارشنبه هفته گذشته 100 سالگیاش را جشن گرفت . در مصاحبه تلفنی که با او داشتم ، از خانهاش در پاریس به شوخی گفت : « کم کم زندگی بالای صد سال دارد خیلی پرطرفدار میشود ! »
آقای موریس قرار است تولد صد سالگی خود را با یک کیک بین صدها دوستش که طی سالهای متمادی کار یعنی بیش از ۴۰ سال دبیری عکس در مجله « لایف - Life » ، « لیدی ز هوم ژورنال - Ladies’ Home Journal » ، « مگنوم - Magnum » ، « واشنگتن پست - The Washington Post » و « نیویورک تایمز - The New York Times » و البته در دوران بازنشستگی در کنار خود جمع کرده است ، جشن بگیرد ...
دسامبر 1941 روزی که تولد 25 سالگیاش بود ، آقای موریس به عنوان خبرنگار مجلهی « لایف » در لسآنجلس فعالیت میکرد ، با کیکی که همسرش مری پخته بود جشن گرفت و یک دوست را هم برای فوتبال آمریکایی به خانه دعوت کرده بود . نزدیک ظهر همان روز بود که یک تلفن از سوی دبیرش به او شد که همان روز بندر پرل هاربر مورد حمله قرار گرفته است . او به سرعت به سمت مرکز شهر رفت جایی که محلهی توکیوی کوچک قرار دارد و آخر و عاقبتش ساعت 3 صبح روزش به ستاد اف بی آی ختم شد جاییکه یک ژاپنی آمریکاییِ تحتِ نظرِ اف بی آی دستگیر شده و در حال بازجویی بود . موریس تولد 25 سالگی و کیک خانهپزش را از دست داد ، اما حمله به پرل هاربر زندگی او را عوض کرد ...
پی نوشتـــ :
خوندن این سبک نوشته ها براتون لذت بخش هست ؟ دوست دارین هر چند وقت یکبار نوشته ایی راجع به دنیای عکاسی بخونید ؟
دردسرهای یه عکاس دیوانه !
- سه شنبه ۲ آذر ، ۱۵:۵۶ ب.ظ
- عکاسی
- ۳۲۱۴ بازدید
گریگوری کرودسن که من لقب عکاس دیوونه رو بهش دادم متولد سال 1961 تو بروکلین آمریکاست . این آقای دیوانه بزرگترین عکاس سبک Stage Photography ( عکاسیه کارگردانی شده ) تو کل دنیاست که حدود 30 ساله به این کار مشغوله و کلی نمایشگاه بزرگ هم تو آمریکا و کشورهای اروپایی گذاشته و خلاصه بین هم سبک های خودش حرف های زیادی برای گفتن داره .
نمیدونم تا چه حد به این سبک عکاسی علاقه مندین و چقدر عکاس های این سبک مثل جف وال و ... رو میشناسین . من که به شخصه فوق العاده تحت تاثیر قدرت ذهنه این هنرمند و عکس هایی که میگیره هستم . اغلب عکس های کرودسن تک فریم ( یک عکس ) هستن و همیشه سعی میکنه تو عکس هاش یه داستان رو روایت کنه و کلی سوال عجیب و غریب تو ذهن خواننده به وجود بیاره و اوناره بی جواب رها کنه .
اکثر فریم های کرودسن توی فضای شهری کشور آمریکا اتفاق میافتن و حالت کاملا سینمایی دارن که با دیدنشون حس میکنیم یه تیکه از فیلم رو به رومون در حال نمایشه . کرودسن برای گرفتن هر عکسش از پیشرفته ترین و عظیم ترین سیستم های نورپردازی استفاده میکنه و یه تیم 50 ، 60 نفره دست به دست هم میدن تا ایده ذهن عکاس رو تو یه فریم ثبت کنن . به گفته خودش هزینه هر عکس کمتر از یه فیلم سینمایی نیست !
نکته جالبی که همه کارهای کرودسن دارن فضا سازی های بی نظیره هر عکسه ، به طوری که از کوچکترین جزئیات که کنار هم چیده میشن معنا و مفهومی خاصی دارن تا بزرگترین و مهمترین سوژه های هر عکس . به همین خاطره هم هست که توی نمایشگاه هایی که برگزار میکنه عکسهاش رو توی سایز بسیار بزرگ چاپ و در معرض نمایش میذاره . جالبتر از جزئیات بینظیر صحنه استفاده از مشهورترین بازیگرای هالیوود توی تمام عکس هاشه .
توی ادامه مطلب چندتا از بهترین نمونه کارهاشو برای نمایش گذاشتم که از مجموعه " گرگ و میش " انتخاب شده . اگر توجه کنید میبینید که تمام عکس ها یه حس معلق بودن و تنهایی انسان رو به شما منتقل میکنن و تمام فریم ها توی هوای گرگ و میش صبح گرفته شدن .
البته ناگفته نمونه که کرودسن با دوربین های Larg Format عکاسی میکنه که تو ایران قیمتی بالای 200 میلیون دارن و کسی جرات یه همچین هزینه رو نداره :دی
مجموعه مستند عاشورای مدرنیته !
- پنجشنبه ۲۲ مهر ، ۰۰:۲۳ ق.ظ
- عکاسی
- ۲۳۹۲ بازدید
هیچوقت دوست نداشتم دوربینم رو بردارم و را بیافتم تو خیابون و از در و دیوار عکس بگیرم . البته چرا اون اول ها که تازه با دوربین اشنا شده بودم همه چیز برام تازگی و جذابیت داشت ولی الان دیگه نه . حتی دنبال سوژه های خاط هم نیستم ! چون احساس درونیم تفاوت رو دوست داره .
امسال به جای عکاسی از دسته های عزاداری از آدم هایی که در کنار خیابون ایستاده بودن و تماشا میکردن عکس گرفتم که شاید ظاهر خیلی هاشون با این مراسم و روز تناسب نداشت ! یعنی یه جور تضاد و مدرنیه در عین سنت گرایی ! تمام عکس ها رو هم سیاه سفید کردم چون اصول کار عکاسی مستند و اجتماعی عکس های BW هست . نکته دیگه اینکه چهره هارو از قلم انداختم تا باعث ناراحتی و یا قضاوت بی مورد شخص سوژه شده نشه .
کار جالبی بود خودم دوسش داشتم ولی واقعا سخت بود ، امیدوارم لذت ببرید ...
این مجموعه هفت عکسی رو میتونید تو ادامه همین مطلب با فرمت زیپ دانلود کنید ...
مجموعه عکس ؛ دختر آفتاب
- شنبه ۸ خرداد ، ۱۴:۰۰ ب.ظ
- عکاسی
- ۲۵۴۵ بازدید
از امروز تصمیم گرفتم تو قسمت " عکاسی وب " از مجموعه های اینستاگرامم استفاده کنم . روال کار من به این صورته که از یه شخصیت 3 تا عکس به صورت هستوری و توی وضعیت های حسیه مختلف میگیرم و بعد از روتوش و ویرایش اونو به صورت یه مجموه تو صفحه ام آپلود میکنم . در ضمن متن زیر عکس ها هم متناسب با حس و حال عکس از نوشته های خودم و یا دیگران استفاده میشه ...
اسم این مجموعه هست دختر آفتاب . امیدوارم لذت ببرید ...
پی نوشتـــ :
برای دیدن تمام عکس های این مجموعه " ادامه مطلب " رو دنبال کنید ...
مجموعه عکس ؛ کلاغ سیاه ...
- دوشنبه ۲۸ دی ، ۱۳:۱۳ ب.ظ
- عکاسی
- ۳۷۳۷ بازدید
امروز براتون یه مجموعه 3 تایی از عکسهامو با موضوع کلاغ سیاه قرار میدم . امیدوارم هم مورد پسندتون بشه و هم عیب و ایرادات کارمو بهم بگین . از قدیم گفتن انتقاد پذیری یکی از بزرگترین های پیشرفته ...
پی نوشتـــ :
سعی میکنم هر چند وقت یکبار یه سری عکس بذارم .
میتونین بقیه عکسهامو تو صفحه اینستاگرامم دنبال کنید ...
هیچکس نمیداند کجایى و چه میکنى ! براى که میخوانى و تحسین میشوى ...
شاید نیمه هاى شب در کوچه هاى شهر قدم میزنى و آواز میخوانى ...
دستانت سیب هوا میچیند و در دهان آدم میگذارد !
و شاید هر غروب به تک تکمان سر میزنى و عشق را زمزمه میکنى ...
خدایا !
ما که هیچ ؛
اشک هاى مادرش را به کجا بند کنیم ؟
کاش مانده بودى ...
دنیا یک مرتضى کم دارد ...
#مسعود_کوثری
اولین سالگرد نبودنت تسلیت ؛ مهربانترین مهربان ...
پی نوشتـــ :
برای شادی روحش فاتحه بفرستین .
عکس بالا رو خودم توی بهشت زهرا گرفتم ، سایز بزرگش توی ادامه هست ...
عکس های عاشورای 1394
- چهارشنبه ۶ آبان ، ۲۱:۴۱ ب.ظ
- عکاسی
- ۲۵۹۰ بازدید
عاشورای امسال هم گذشت ! خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکردم . خیلی محرم خوبی بود ؛ خیلی بهتر از هر سال .
روز تاسوعا و عاشورا به یه سری دلایل نتونستم خیلی بیرون بمونم و اونجوری که دوست دارم برم لای جمعیت و عکس بگیرم واسه همین فقط 3 ، 4 تا عکس خوب شکار کردم که ارزش انتشار داشت .
برای دیدن عکس ها " ادامه مطلب " رو دنبال کنید ...
پی نوشتـــ :
کپی برداری با ذکر منبع باعث شاد شدن روح و روان بنده میشه ! ممنون :دی
نمایشگاه عکس یغما گلرویی ...
- دوشنبه ۱۹ مرداد ، ۲۱:۳۳ ب.ظ
- عکاسی
- ۳۷۸۰ بازدید
چند روز پیش توی اینستاگرام عکسی از افتتحاحیه نمایشگاه عکس یغما گلرویی با نام " این راهرو ها به تو نمیرسند ... " دیدم که از خوشحالی سریع تو تلگرام مسیج دادم و تبریک گفتم . سرشون شلوغ بود و آخر شب مسیج منو دیدن و تشکر کردن و بهم گفتن فردا یه سر بیا خوشحال میشم ! منم که چندتا شعر و عکس آماده کرده بودم و منتظر یه فرصت بودم تا دوباره ببینمشون و براشون بخونم بدون معطلی گفتم با کمایل میل باعث افتخاره !
امروز طرفای ساعت 5 بود که رسیدم گالری مینا . خیلی شلوغ بود ! رفتم تو و یغما رو دیدم و بعد از سلام و احوال پرسی بهم گفت آخر نمایشگاه وایسا با هم صحبت میکنیم . حدود دو ساعتی منتظر بودم و تو این فاصله با دوربینم عکس هم میگرفتم . کم کم نمایشگاه خلوت شد و همه رفتن و با هم نشستیم حدود یک ساعتی حرف زدیم و کلی بهم امید و انگیزه داد . واقعا آدم لذت میبره از هم صحبتی با همچین موجود خاکی و دوست داشتنیی ...
عکس هایی که از این نمایشگاه گرفتم رو تو " ادامه مطلب " ببینید ...
پی نوشتـــ :
دکلمه دیوار با صدای یغما گلرویی پیشنهاد میشود ! ( + دانلود )
چندتا عکس برای شروع ...
- سه شنبه ۱۳ مرداد ، ۱۹:۵۳ ب.ظ
- عکاسی
- ۲۸۴۲ بازدید
برای شروع قسمت عکاسی وبم چندتا از نمونه کارهایی که تو آخرین سفرم به
آمل گرفتم رو آماده کردم و سایز عکس ها رو جوری تنظیم کردم که بتونین راحت
به عنوان بکگراند لپتاپ و یا کامپیوتر استفاده کنین . امیدوارم از عکس ها
خوشتون بیاد و ممنون میشم عیب و ایراد کارامو بهم بگیم تا تو عکس های بعدی
که میگیرم رفعشون کنم .
فقط چون اندازه و کیفیت عکس ها بالاس ممکنه یکم دیر لود ( بارگذاری ! ) بشن ...
پی نوشتـــ :
برای دیدن عکس ها " ادامه مطلب " رو بخونید ...
این فرصت استثنایی رو نباید از دست بدم ! ( کاملا بی ربط ! )

درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !