تلگرامو با خودت نبر !
- يكشنبه ۱۷ دی ، ۱۹:۲۴ ب.ظ
- روزنوشت
- ۲۰۲۸ بازدید
هر کی یه طرف میدویید ! وایییی خاک بر سر شدیم ! تلگرام فیلتر شد ! اون یکی از تو ریکاوری میومد بیرون و با چشم های پر از اشک میرفت تو استیشن و همزمان یه دستش گوشی بود و اون یکی دستش به حالت خاک بر سرون روی سرش ! دو نفر بیهوش بودن و یکی دیگه هم داشت فنتا به خودش تزریق میکرد تا این روزهای بی تلگرامی رو نبینه . یکی از منشی های اتاق عمل داد زد من وصل شدممممم !! فی*ترشکنم کار میکنه ! مسیج ها داره بالا میاد ! با همون حالت داد و بیداد دویید تو راهروی اتاق عمل ها و داد میزد وصل شددددددد وصل شدددددددد ! همه مثل گشنه های اتیوپی ریختن دورش و با چشم های گشاد شده گفتن اسمش چیه برای ما هم بفرست ! منشی اتاق عمل هم که حالا حس ناپلئون بناپارت بعد از فتح سرزمین روسیه رو داشت گوشیشو گرفت بالا و داد زد همین که عکس خرگوش داره !
بچه ها دونه دونه دوباره رفتن تو غارهاشون و خوشحال از وصل شدن دوباره تلگرامشو مشغول بالا پایین کردن کانال های مختلف شدن . بدن درد ناشی از خماری بچه ها کم کم داشت خوب میشد و زندگی به حالت اول برگشت . ساعت نزدیک دوازده ظهر بود که ف*لترشکن منشی اتاق عمل قطع شد و های های کنان دویید وسط راهرو و داد زد قطع شدددددددددد قطع شددددددددد همه ریختن بیرون و با چشم های پر از اشک به سوگ نشستن . یکی با آنژیوکت خودشو خط خطی میکرد و اون یکی سرشو میکوید به چراغ سیالیتیک . یکی نگران مطالب از دست رفته کانال " آشپزی با خاله سوسن " بود و اون یکی خودشو میکشت از دوری مطالب کانال " خنده پاره " ! اوضاعی بود اصن ! همه به یه نحوی تو غم فراق داشتن میسوختن ..
شب که برگشتم خونه هر کاری کردم نتونستم وصل بشم و دست آخر از روی اعصاب خوردی گوشیمو انداختم یه گوشه و رفتم نشستم پای تلویزیون . خیلی کم پیش میاد من این کارو کنم و سر جمع فکر کنم هفته ایی 10 دقیقه هم جلوی تلویزیون نمیشینم چه برسه بخوام فیلم یا سریال هم ببینم . اکثرا یا بیرونم یا پای لب تاب و گوشی .. اون شب یه قسمت کامل از سریال تلویزیون رو کنار مامان بابا دیدم بعدش هم کلی با هم گپ زدیم . آخر شب هم یک ساعت زودتر خوابیدم و صبح سرحال تر بیدار شدم . شب جالبی بود ، تقریبا به دور از مدرنیته و فضای مجازی کنار واقعی ترین آدم های زندگیم بودم . همین تجربه باعث شد این فیلتر رو علاوه بر تلگرام روی خودم هم اعمال کنم و وقتایی که خونه ام از وقت گدرونی های بی مورد تو شبکه های اجتماعی جلوگیری کنم . البته اینم اضافه کنم که من هیچوقت به فیلتر شدن هیچ شبکه ایی راضی نیستم چون اعتقاد دارم راه درست هیچوقت محدود کردن نیست . اونم تلگرام و اینستاگرام که منبع درآمد خیلی از فروشنده ها و ارایه دهنده های خدمات که در صورت ادامه دار بودن این داستان ضررهای سنگینی رو متحمل میشن ..

درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- دی ۱۳۹۹
- شهریور ۱۳۹۹
- مرداد ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۹
- فروردين ۱۳۹۹
- اسفند ۱۳۹۸
- بهمن ۱۳۹۸
- دی ۱۳۹۸
- آذر ۱۳۹۸
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- چندتا داستان عجیب ولی واقعی !
- چالش ده سوال وبلاگی !
- نوید میدهند این مرز دار جوانان را ..
- برای عرفان ، طراحی که دیگر نیست ..
- بابا قهرمانه ..
- نگاه دقیق تر به بیماری کرونا !
- معرفی سریال ؛ خانه کاغذی
- من آدم فشرده کاری می باشم !
- مهمون نمیخواین ؟!
- سال نه چندان نو مبارک !
- حلقه مفقودی به نام مدیریت بحران !
- سیگارتم من میکشم !
- خواستن ، قطعا شدن است !
- این پست برای فردای یلداست !
- صرفا لب و دهن نباشیم !