لذت جنسی ؟ به چه قیمتی ؟
- دوشنبه ۱۹ بهمن ، ۲۱:۳۳ ب.ظ
- روزنوشت
- ۳۶۰۴ بازدید
بخدا روی هر چی موجوده خداس سفید کردیم ! به ولله که یه سری از ما لایق مردن و تف و لعنت هم نیستیم ! از سر شب که خبر فوت دختر همسایه مامانبزرگمو بهمون دادن هممون عمیقا ناراحتیم و فقط از خودمون میپرسیم برای چی ؟ به کدوم گناه ؟ مگه اون دختر حق زندگی نداشت ؟ مگه چند سالش بود ؟
اسمش رو دقیق یادم نیست فقط میدونم راهنمایی بود ؛ چند روزه پیش وقتی داشته از مدرسه برمیگشته خونه یه ماشین به عنوان مسافرکش سوارش میکنه و یکم جلوتر چندتا مرد دیگه هم سوار میشن . دختر طفل معصوم به خیال خودش داشته میرفته سمت خونه که اون چندتا مرد ! خودم خنده ام گرفت گفتم مرد ! بی صفت و رذل بگم بهتره میبرنش به مسیر و مقصدی که میخواستن و بهش تجاوز میکنن . بعدم ولش میکنن و این بیچاره با وضعیت به هم ریخته و صورت سرخ و کبود شده از شدت گریه برمیگرده خونه . کل خانواده که نگرانش بودن دورشو میگیرن و اونم همه چیزو تعریف میکنه . سریع زنگ میزنن پلیس و یه شکایت تنظیم میکنن .
تا اینجای ماجرا به خیر میگذره و به ظاهر همه چیز تموم میشه ولی دختر بیچاره شب و روز اون صحنه هارو یادش میاد و جلوی دوست و آشنا روش نمیشه سرشو بالا بگیره با اینکه هیچ تقصیری تو اون ماجرا نداشته و فقط قربانی هوس های یه مشت حیوون شده . اینقدر این اوضا ادامه پیدا میکنه که دختر بیچاره دست به خودکشی میزنه و مردن رو به نگاه های بقیه ترجیح میده ...
من به هیچوقت خودکشی رو تایید نمیکنم ولی همیشه میگم خدایا تا با کفش های کسی راه نرم نمیتونم راجع به راه رفتنش قضاوت کنم ! به حدی از این موضوع ناراحت شدم که فقط دعا دعا میکنم زودتر این رذل های پست رو بگیرن و به بدترین مجازاتشون کنن .
چرا ما آدمها خیلی چیزهارو یاد نمیگیریم ؟ چه لذتی بردین ؟ چطوری خودتون رو ارضا میکردین وقتی گریه های اون دختر رو میدیدن ؟
لعنت به بشریت ! خدایا انسانت لیاقت سجده نداشت ...
برای شادی روحش یه فاتحه بفرستید ...
تعداد نظرات این پست [ ۳۷ ] است ...





بخدا اشکم دراومد
لعنت به هرچی آدم رذل و کثیفه
اون دنیا جواب خدا چطور میخوان بدن؟
مگه اون دختر بیچاره چه گناهی داشت که هم آبروشو ازش گرفتن هم حق زندگی کردن رو
خدا لعنتشون کنه... :((((((((

کاش حداقل یِ فرهنگ سازی میشد تو جامعه و خانواده ها ..
کِ اینا کِ بهشون تجاوز میشه مجبور نشن خودکشی کنن . اینا کِ تقصیری نداشتن .

تو وبم هم نوشتم (پست امشب): انسانیت مرده.
خیلی وقته هم مرده.
صد رحمت به حیوون.




کاملا باهات هم نظرم .
وقتی توی یه جمع یه حرف اشتباه میزنی و تا مدت ها از خجالت نمیتونی سرت رو بیاری بالا و نگاه های سنگین بقیه رو تحمل کنی.
متاسفانه گاهی نمیشه حرفی زد. حتی نمیشه هیچ عکس العملی نشون داد.
فقط میشه بشینی یه گوشه بری تو فکر (متاسفانه حتی در اینجور مواقع نمیتونی فکر هم بکنی فقط و فقط میتونی چشماتو ببندی و به هیچی فکر نکنی و فقط از شدت عدم باور نکردن توی هنگ کردن باشی)
هیچوقت از مرگ کسی خوشحال نشدم و هیچ وقت نتونستم مردن کسی رو آرزو کنم و حتی خیلی سخته برام گرفتن یک زندگی.
حتی اگر اون فرد بدترین انسان روی زمین باشه و حقش هم عدم زندگی کردن.
متاسفانه چیزی نمیشه گفت فقط کاش نشنویم از این بلاها که این اتفاقات بلا هستن که آدما سر آدما میارن.

منم شدیدا ذهنم درگیر شد :(


اما چیزی که بیشتر من رو آزار میده و ناراحت میکنه اینه که ای کاش و ای کاش نگاههای مهربانتری میداشتیم تا سنگین، تا اون دختر معصوم به زندگی عادی خودش برگرده نه اینکه حق زندگی کردن رو از خودش بگیره.
ممنون.

اگر نگاه ها ، حرف ها و حتی برخوردها منطقی بود که ما غمی نداشتیم !

عالی شده رفیق
فقط اون None پایین صفحه داستانش چیه نمی دونم ;)

اصن نمیدونم چی هست :/

زن بهایی نداره تو این جامعه !
درود
در حیون بودن این افراد شکی نیست . البته بلا نسبت حیوان .
در جایی خواندم که اگر بگوییم انسان تلفیقی از فرشته و حیوان است به حیوان توهین کرده ایم باید بگوییم انسان تلفیقی از فرشته و شیطان است. کلی هم کامنت مثبت گرفته بود.
من هم نوشتم در اینصورت به شیطان توهین کرده ایم!!!!!!!
متاسفانه هرگز ریشه ی این گونه جرایم شناسایی نشده و کسی یا کسانی یا مسئولین امر به این کار دست نزده.
آموزش-پرورش- آگاهی- امنیت اقتصادی- امنیت اجتماعی- امنیت تفریحی- امنیت حمل و نقل درون شهری و برون شهری و... همه وهمه می توانند در این باره نقش مهمی ایفا کنند.
بطور مثال اگر آن دختر امنیت حمل و نقل داشت و با مثلن اتوبوس یا تاکسی و یا هر وسیله ی نقلیه ی عمومی و یا حتی با سرویس مدرسه رفت و آمد میکرد چند درصد احتمال بروز همچین حادثه ای داشت؟
یا اگر تمکن مالی داشتن و سرویس مدرسه یخصوصی می گرفتند چه؟
اگر آن افراد شرور آموزش و پرورش درستی دیده بودند آیا این اتفاق می افتاد؟
یا اگر آنها امکان ارضای خود را در مکانی مناسب با شیوه ای مناسب داشتند این کار را می کردند؟
یا حتی اگر آنها امکان ازدواج را داشتند اقدام به این کار می کردند؟
وده ها سوال دیگر ...
بگذریم از سوال های سیاسی ...!!!
پاسخ این سوالها جواب سوال پست شماست.

کاملا با حرفاتون موافقم .
ریشه یابی اینجور مسایل به یه قرن زمان نیاز داره !

به کجا میخوایم بریم ؟!
تاسف بار ..
متاسفم واقعا برای آدمهایی که به اصطلاح خودشون آدم هستن ..
خدایا سـر به راهمون کن همین .. :(

روحش شاد
عالی بود حرفات با همه شون موافقم نمیدونم چی بگم واقعا


ممنون بابت نظرتون ...
واقعا ! چی میشه گفت جز یه آه بلند و دردی عمیق ...
اشد مجازات حقشونه...
کاش مشکلات، معضلات و عوامل و دلایل مرتبط با این حادثه ها و جنایات توی جامعه امون کم و کمتر بشه...از دلایل به وجود اومدن این جنایات گرفته تا فرهنگ جامعه...شاید اگه رفتار اطرافیان و مردم جور دیگه ای بود الان اون دختر زنده بود و به اون حد از ناامیدی و سرخوردگی نمیرسید... :(

حتی همین چن وقت پیش یه خانومی رو ملاقات کردم
که اتفاقا این خانم مسن بود و حتی پسر ودختری همسن من داشت
حول و حوش امیر آباد سوار تاکسی شده بود
شاید چون توقعش این بوده که تاکسی مطمئنه
ولی راننده ی جوون تاکسی توقعات نا به جایی رو از این خانوم مسن مطرح میکنه و یه جای خلوت میزنه بغل ..
خلاصه این که این خانوم کاملا شانس میاره و با تهدید کردن راننده ی جوان که سوییچ ماشین رو میندازم وسط بزرگراه میتونه نجات پیدا کنه ...دیگه بعضیا پیر وجوون هم براشون فرق نمیکنه فقط یه جنس مونث میخوان برای رفع نیازهای جنسی ..واقعا آدمای حال به هم زنی هستن

اینو به من بفهمونن من دیگه چیزی نمیگم :|

جدی ؟ قربونت ما همینطوری اعصاب نداریم :(( :دی


خیلی اعصابم به هم ریخت ...


درون من مردی عجیب زندگی می کند که هیچ گاه سر از کارهایش در نمی آورم . گاهی غیر قابل کنترل و ناشناختنی و گاهی بشدت رام و دست یافتنی است . دارم تمام تلاشم را می کنم که این مرد را کشفش کنم . راستی ، من میم صدایش می کنم . اول اسم خودم و باید اعتراف کنم که عاشق این معمای درونم هستم وگرنه تمام زار و زندگیم را بهم نمی ریختم که بشناسمش ...
موضوعات
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸
- مهر ۱۳۹۸
- شهریور ۱۳۹۸
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- ارديبهشت ۱۳۹۸
- اسفند ۱۳۹۷
- دی ۱۳۹۷
- آذر ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۷
- مهر ۱۳۹۷
- شهریور ۱۳۹۷
- مرداد ۱۳۹۷
- تیر ۱۳۹۷
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- آبان ۱۳۹۶
- مهر ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- خرداد ۱۳۹۶
- ارديبهشت ۱۳۹۶
- فروردين ۱۳۹۶
- اسفند ۱۳۹۵
- بهمن ۱۳۹۵
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آبان ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- شهریور ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- ارديبهشت ۱۳۹۵
- فروردين ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
برچسب
مطالب گذشته
- بنزین گرون شد ، اینترنت نفتی شد !
- گزارش چالش داستان من و وبلاگ نویسی !
- چالش داستان من و وبلاگ نویسی !
- دوست جدید و سبز رنگم !
- جیب خالی ، ریش سکه ایی !
- های ، عاشق نشو !
- معرفی فیلم ؛ صداهایی از چرنوبیل
- امید در دلهایمان یا همان لنگ کفش در بیابان !
- سحری خورهای لامصب !
- زگیل تناسلی رو کاملا جدی بگیرید !
- حال همه ما خوب است / نیست !
- من هنوز نفس میکشم !
- پیرمرد واگن شماره ده ، کوپه آخر
- در راه موفقیت ، قسمت یکم ..
- من یک ایرانی موفق هستم !